....

رفتی تو و چشمان رطوبت دیده

شد خانه ی ویران رطوبت دیده

غم چیده شده به روی هم در دل من

چون کیسه ی سیمان رطوبت دیده

آموزش تخصصی رباعی

به نام خدا
کارگاه آموزش تخصصی رباعی سرایی توسط جلیل صفربیگی

1-آموزش تخصصی رباعی سرایی به صورت مجازی وغیرحضوری است
2-مدت زمان دوره ،سه ماه می باشد
3-پس ازپایان مدت دوره،به مدت شش ماه پشتیبانی صورت خواهد گرفت
4-شرکت کننده می تواند در هر ساعتی از روز ،هشت صبح تا هشت شب،ازپشتیبانی آنلاین بهره مند شود.نقد وبررسی رباعی های اعضا،ارائه تمرینات وراه کارهای عملی مختلف،و راهنمایی های لازم به صورت روزانه ارائه می شود
5-نشر رباعی های شاخص شرکت کنندگان در فضای مجازی ،کانال ها وگروه های ادبی ،انجمن های معتبر کشور ،ومعرفی شاعران ازاهداف کارگاه است.
6-پس از پایان دوره درصورت عدم رضایت شرکت کننده به هردلیلی،تمام شهریه عودت داده خواهدشد
7-درصورت عدم تحقق اهداف دوره به تشخیص اینجانب،بازهم تمام وجه پرداختی به عنوان شهریه،عودت داده خواهدشد
8-درپایان دوره وپس ازگذشت مدتی از دوره ،کتاب گزیده رباعی شرکت کنندگان(حداقل 30 رباعی ازهرشاعر) با مقدمه وگزینش حقیر دریکی ازنشرهای معتبرکشور منتشر خواهد شد وبه هریک از شرکت کنندگان معادل حداقل هشتاد درصد هزینه پرداخت شده برای دوره،کتاب تقدیم خواهد شد
9-شرط شرکت در دوره ارائه ی رزومه وسابقه ی ادبی و ارسال حداقل پنج قطعه شعر-درهرقالبی باشد ایرادی ندارد-وتایید ازسوی اینجانب است.شرکت کنندگان حتما باید با عروض و قافیه واصول اولیه شاعری آشنایی کامل داشته باشند و حداقل سابقه یک سال سرایش در یکی ازقالب های کلاسیک شعر فارسی را داشته باشند.پس ازتایید و واریز شهریه ،دوره آموزش آغازخواهد شد
10-این کارگاه برای تعداد محدودی برگزارخواهد شد .
11-هدف ازبرگزاری این دوره شناسایی،معرفی و پرورش شاعران رباعی سرای اصیل ومعرفی سرآمدان وسرمایه های رباعی به شعر معاصر است
12-درصورت تمایل به شرکت دردوره ،رزومه ی مختصرادبی به همراه پنج قطعه شعر خود را به @js471 ارسال کنید.
13-پس ازبررسی سابقه ی شعری واستعداد سنجی،حداکثرپس از 24ساعت نتیجه به اطلاع متقاضی خواهد رسید.
14-آموزش ها به صورت خصوصی است وهیچ کدام ازشرکت کنندگان در دوره از نام ونشان وتعداد شرکت کنندگان دیگر باخبر نخواهند شد و برای هر شرکت کننده آموزش های خصوصی متناسب با استعداد ،ظرفیت ،سطح شعری،پیشرفت ویاعدم پیشرفت او ارائه خواهد شد .

🍀🍀🍀


@kar471
@js313

دبستان ترانه

نخستین مجموعه شعرم برای نوجوانان منتشرمی شود.دبستان ترانه، شمال 20 غزل و دوبیتی است که انتشارات زانا با حمایت حوزه هنری درشمارگان 5000 جلد منتشرمی کند.

تمشک مشکی گیلاس گونی

گرفت از گونه هایم نیشگونی

چه باغ رنگ رنگ دل فریبی

لبم را توت سرخی کرد خونی

 

............................................

زخمی شده روح و تنش آماسیده

انگار که مرگ یال او را چیده

بازیچه ی بچه های باغ وحش است

شیری که به میله ی قفس ماسیده

مرگ...

یک روز مگر که بی خبر مرگ مرا...

ناغافل اگر به پشت در مرگ مرا...

از خواب پتو در پتوی زندگی ام

بیدارنمی شوم مگر مرگ مرا...

خواب بوس

آغوش ندادند به من لب هایت

کارم شده خواب بوس دیدن بی تو

عید

 

تقویم فقط دور خودش می چرخد

 

نه!عید بعید است بیاید بی تو

 

 

ای کاج

هم قد چنارکوچکی بودم که ...

هم سایه ی سار کوچکی بودم که...

اما نه گلی به شاخه دادم نه بری

ای کاج انار کوچکی بودم که ...

اگر

اگرمن نبودم

اگر برادرم نبود

گرسنگی کجا زندگی می کرد؟

کانال تلگرام شعرهای من

 

کانال تلگرام شعرهای من 

 

https://telegram.me/js313

 

 

مورموران!

چشمت ، دهنت، نه! حتی دستت

کس نیست در این زمانه بالادستت

ای آن که زبان مورموران بلدی

از پوست من حرف بکش با دستت

غار

غاری یک نفره ام
در طبقه ی دوم آپارتمانی
در محله ای شلوغ
صبح ها
بیرون می زنم از خودم
دنبال کوهی
که جا برای غاری یک نفره داشته باشد
شب ها
بر می گردم به خودم
آتش روشن می کنم
و روی دیواره هایم
طرحی می کشم
از معشوقه ای
که ندارم

روزی

روزی عسل چشم تو را دزدیدم

از آب لبات دهنت نوشیدم

درنیمکتم نرفت غیر از تو کسی

تا آن که لواشکی تو را بوسیدم

تب

ناگاه به تب دچار شد لب هایم

کم کم به رطب دچار شد لب هایم

آغوش نکردی بغلت کردم من

بوسیبمت و انار شد لب هایم

فرعون

فرعونم و اژدهار هارم بسیار

موسی نشدم که چوب دستی در مار

عشق ای همه ی قوم بنی اسراییل

کم چوب بهانه لای چرخم بگذار

مست

با این همه مست ، می خورم امشب هم

در دست تو دست می خورم امشب هم

بنشین سر میز هر شب ای عشق عزیز!

من از تو شکست می خورم امشب هم 

تماشاالله

ما مست نگاه تو تماشاء الله

سرگشته ی ماه تو تماشاءالله

احسن تویی و تبارک الله لبت

چشمان سیاه تو تماشاءالله

هزج

کودک بودم در عشق تو پیر شدم

اززندگی بدون تو سیرشدم

من اهلی بی کنام رامی بودم

آهوی تو را دیدم و وحشیر شدم

انار

پاییز شدیم بی بهارستانت

سر ریخته ایم پای دارستانت

ما گم شده ایم شاخه ای نور بیار

از آتش روشن انارستانت

هزج

من بی تو کنار دشمن و تنهایی

یخ بستم بین آهن و تنهایی

قندیل به دست مرگ اینجا آمد

سنگرم گرفتیم من و تنهایی

برف آدم

از اول خط رسیده ام به پایان

ازمرگ مرا ساخته گرم و سوزان

هر قطره ی برف تن من خورشیدی است

برف آدمی ام که پرم از تابستان

هزج

راه تو به اینجا که نشستم بخورد

چشم مستت به من که مستم بخورد

چاه نفتی معطل کبریتم

کافی است که دست تو به دستم بخورد

غار

برپشت من است سنگ بسیار از کوه

شد سینه ی خسته ام تلنبار از کوه

مشغول فرار کندنم در دل خود

مانند فرار کردن غار از کوه

دلتنگی های جلیل

آه از دل بی عاطفه ی سنگی تو

سازی نزدم جز به هماهنگی تو

سلول به سلول وجودم غم توست

تنگ دل من نشسته دلتنگی تو

در پوست من برو

در پوست من برو مرا ویران کن

از رگ های من آتش آویزان کن

تاکی هستم که در خودم یخ زده ام

سرمای مرا بگیر تابستان کن

بی عشق

بی عشق دلم شبیه سنگ مرده ست

دریایی که پر ازنهنگ مرده ست

در من ندوید بچه آهویی هم

پاهام پراز یوزپلنگ مرده ست

دلتنگی های جلیل

تو آرزوی محال من باش رفیق

من مال توام تو مال من باش رفیق

دلتنگ تو دلتنگ تو دلتنگ توام

لطفا نگران حال من باش رفیق

 

بیست شعر از مجموعه بی تنها

1

به خانه می روم

روی مبل ولو می شوم

کنترل در دست هیچ کس نیست

کانال را عوض می کنم

صدای گوینده ی اخبار تاول زده است

به اشپزخانه می روم

یک زیر دریایی اتمی از کنارم رد می شود

به من هشدار می دهد

سراسیمه بر می گردم

پسرم یک نارنجک ضامن کشیده است

خودم را به زمین پرتاب می کنم

دخترم یک مین گوجه ای ضد نفر است

از خانه فرار می کنم پیاده رو لبالب از گلوله است

مسلسلی از روبرو می آید

شلیک می کند

چقدر پیاده رو شلوغ است

چقدر آدم های مین گذاری شده اینجا در رفت و آمدند

مردی تنه می زند به من

بمبی عمل نکرده است

بازمانده از جنگ جهانی دوم

زنی تنه می زند به من

مینی خنثی شده است که هرلحظه ممکن است

آدم هایی با این هوا سیم خاردار

چقدر خاکریز کشیده اند دور خودشان

چقدر کانال زده اند در خود

هر کسی در چند نفر پایگاه نظامی زده

کبوتری رد می شود با بمب خوشه ای زیر پر

عقابی موشک بالستیک بسته به بالش

چقدر در این یک گله جا لشکر ریخته

می ترسم

گلوله ای دنبال سرم می گردد

نارنجکی در پی قلبم است

مینی پایم را نشان کرده

موشکی قلبم را نشانه رفته

با گلوله ای در سر

گلوله ای در قلب

گلوله ای در کتف

سوراخ سوراخ سوراخ

به خانه بر می گردم

سنگر می گیرم در خودم

کانال حفر می کنم

خاکریز می کشم دور خودم

زخم هایم را بتادین می زنم

به زنم سلام نظامی می دهم

پسرم را بغل می کنم

دخترم را می بوسم

و فکر می کنم

به گلوله ای که قرار است به پیشانی ام بخورد

**

2

بلیط تک سفره

خط دو مترو

با بولدوزری در رگ

تراکتوری برپوست

دریلی در سر

هل می دهم خودم را

می زنم به خیل آدم های سرپا

آدم های شلوغ

آدم هایی که در هیچ کدامشان جابرای سوزن انداختن نیست

جا برای پارک بولدوزرم نیست

جابرای دورزدن تراکتورم

ایستاده ام کنار مردی تا کمر فرورفته در اره برقی

کنار زنی

تا گردن در روغن سرخ شده

پیراهنم را می کنم

پوستم را می کنم

به ایستگاه آخر رسیده ام

بولدوزرم را جا می گذارم

تراکتورم را

دریلم را

فرار می کنم به جنگل

به کوه

به جایی که جا برای یک کف دست دوستت دارم داشته باشد

**

3

نمی دانم فردا را نوشته ای یا نه؟

بگذار فردا مال ما باشد

بگذار همین طور سفید سفید بماند

چیزی در صفحه ی فردا ننویس

بگذار زنم فردا را از کیفش بیرون بیاورد

پهن کند وسط هال

دورش بنشینیم

زنم کتلت درست کند

با هم بخوریم

دور کتلت ها سوخته است

به رویش نیاوریم

خدایا

فردا را به ما بده

بگذار پازل روز را ما بچینیم

روز را از نو بنویسیم

می خواهیم فردا هیچ شنبه باشد

خدایا

فردا را خودت خدا باش

بگذار دور هم باشیم

یک فردا را فقط باش

حتی اگر شده خدا هم نباشی

**

4

اینجا دوستت دارم

اینجا

اینجا

و اینجا

اینجایم درد می کند

اینجا

اینجا

و اینجا

**

5

مردی یک نفره ام

روی تختخوابی یک نفره

زیر پتویی یک نفره

به زنی یک نفره

تختوابی دونفره

و پتویی دو نفره فکر می کنم

**

6

سد گریه ام

رودهای اشک

پشت پلک های من

جمع می شوند

کافی است

چشم وا کنم نبینمت

**

7

دلتنگی

چاقویی است

فرورفته در پهلویم

هر روز

بیرونش می آورم

می شویمش

و دوباره

می گذارمش سر جایش

**

8

پاییز

گنجشک ها از درخت ریختند

برگ ها پرواز کردند

**

9

جزیره ای دور افتاده بودم

که لاک پشت ها در من تخم ریزی می کردند

تمساح ها جفت گیری

آب

نارگیلی از تو را به ساحلم آورد

در آغوشش گرفتم

و در قلبم کاشتمش

حالا جنگلی پر پشتماز نارگیل های پرثمر

مرغان مهاجر در من تخم می گذارند

و دلفین ها در اطرافم شنا می کنند

**

10

سنگ ریزه ای بودم کوچک

قرن ها پیش

قاطی مشتی خاک و چند بلوط

به نیشابور رفتم

عاشق سنگی شدم

عشق خاکم را گرفت

زغالم را

فیروزه ام کرد

حالا نگینی هستم بر انگشتری قیمتی

قاطی جواهرات سلطنتی

در خزانه ی دربار

از فیروزه بودن خسته ام

روزی بر می گردم به ایلام

دلم برای سنگ های معدن زغال سنگ تنگ شده است

**

11

رودی هستم

که سنگ در رگ هایم جریان دارد

رویم هزار سد زده اند

مرداب

مثل توموری پخش شده در کمرم

جا به جا روی کمرم ایست و بازرسی گذاشته اند

ویزای آب های ازاد ندارم

هیچ قزل آلایی در من تخم ریزی نمی کند

می خواهم پاورچین پاورچین برگردم

قطره قطره

برگرده به ابر

برگردم به چشمه

پرواز کنم

خودم را به دریا برسانم

12

از سیاره ی من

تا سیاره ی تو

راه شیریِ «دوستت دارم»

13

صبح فرشته ام

ظهر آدم

شب شیطان

خدایا ببخش مرا

لباس تو را ندارم بپوشم

14

دریایی تو

نمی شود بغلت کرد

بوسید

تنها باید در تو غرق شد

15

نه چشم دارم

نه گوش

نه دست

نه پا

تابلوام

-عاشق-

16

عاشق آهویی هستم

که پالتوش از پوست ببر است

کیفش از چرم سوسمار

بیچاره پلنگی که منم

17

خون به قلبم نمی رسد

پلنگانه بیا و

نجاتم بده

آهوها در رگ هایم چمباتمه زده اند

18

پدربزرگم شکارچی گوزن بود

پدرم نیز

بر دیوار خانه مان

شاخ هیچ گوزنی نیست

خانه را

پوست پلنگ برداشته است

19

دوستت دار

دوستت دا

دوستت د

دوستت

اشکش در می آید

رنده می کند دوستت دارم را

20

به قناری ها ارزن بده

به میناها شاه دانه

برای مرغ عشق ها

یک مشت دوستت دارم بریز 

 

دلتنگی های جلیل

پلکی بزن و پنجره ام را وا کن

قفل قفس حنجره ام را واکن

نزدیک بیا مرا بغل کن آرام

آغوش گره در گره ام را واکن

ذلتنگی های جلیل

هم راه به محراب دلم را بلد است

هم خوب رگ خواب دلم را بلد است

دلتنگی ِ توست می نوازد من را

مضراب به مضراب دلم را بلد است