دامان تو روزی که رها کردم و رفتم

دامان تو ، روزی که رها کردم و رفتم
هنگامه ای از گریه به پا کردم و رفتم
از دست تو رفتم ولی از چشم گهربار
دردانه به پای تو رها کردم و رفتم
بشکاف سر کوی خود و پاره ی دل بین
گر نیستی آگه که چه ها کردم و رفتم 
ادامه مطلب ...