چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی

چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی

سنگیّ و ناشنیده فراموش میکنی

رگبار نو بهاری و خواب دریچه را 

از ضربه های وسوسه ، مغشوش می کنی

دست مرا که ساقه ی سبز نوازشست

با برگ های مرده هماغوش می کنی  ادامه مطلب ...

بگذار تا به طعنه بگویند مردمان....

شعری که باعث شد نام فروغ از لیست شاعران معاصر حذف شود!


بر روی ما نگاه خدا خنده می زند،

هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم.

زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش،

پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا.
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب،
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا. 
ادامه مطلب ...

پرواز را بخاطر بسپار

دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است.