تصنیف بسیار زیبایی با صدای ناصر مسعودی را برای شما انتخاب کرده ایم که جزو یکی از آثار فاخر موسیقی پنجاه سال گذشته شناخته شده است. این تصنیف و متن آن را می توانید در ادامه مطلب دانلود نمایید.
ادامه مطلب ...
داغ داریم نه داغـی که بر آن اخم کنیم
مرگمان باد اگر شکوه ای از زخم کنیم
مرد آن است که از نسل سیاوش باشد
"عاشقی شیوهی رندان بلا کش باشد "
چند قرن است که زخمی متوالی دارند
از کویــر آمدهها بغض سفالـــــــی دارند ادامه مطلب ...
روزگاری داشتیم و عشق بود و عشق...حالی داشت
بی خیالِ زندگی بودیم و او در سر خیالی داشت
با "اشارتِ نظر"* آرامشِ دنیای هم بودیم
نامه هامان گرچه گاهی از غمِ دوری ملالی داشت
در پناهِ گیسوانش دستمان بر گردنِ هم بود
خلوتِ ما در هجومِ برف و باران "چتر" و "شال"ی داشت ادامه مطلب ...
مثل وقتی که به داد دل تنها نرسد
ترسم این است که این رود به دریا نرسد
ماه مایوس شد و موج به دریا برگشت
ترسم این است که حتی به تماشا نرسد
این که آویخته از دامنه ی کوه به دشت
می خرامد همه جا غلت زنان تا، نرسد ادامه مطلب ...
پای کسی غیــر از تو حاشا در میان باشد
وقتی که چشمت راوی این داستان باشد
تو باشی و فکر کسی باشم؟چه کس دیده
هرگــز دو تا خورشید در یک آسمـان باشد؟
تلخی تو دلچسب چون سیگار بعد از چای
رسم است زیبــا رو کمی نا مهربان باشد! ادامه مطلب ...